عــــــاشــــقـــــــان از هــــم جـــــــــدا
داستان عاشقانه واقعی.شهر عاشقانه
عاشق شدم چونان نیلوفری بر روی آب چرخیدم و اما... و امروز من ب رنگ همان نیلوفرم آن روز در پشت پلک هایم قطره قطره عشق می جوشید اما امروز از لای خاطراتم قطره قطره خون می چکد آری "عشق" مرا کشتند من نیلوفری رقصان که در عمق دلش غزل نهفته بود
نظرات شما عزیزان:
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |